کودکانه

 


داستان های خانواده خرس ها(دوری از غریبه ها...قسمت اول

 



ادامه مطلب...


نوشته شدهشنبه 31 فروردين 1392برچسب:داستان های خانواده خرس ها(دوری از غریبه ها,,,قسمت اول, توسط حسین-غزل


داستان های خانواده خرس ها(دوری از غریبه ها...قسمت دوم

 



ادامه مطلب...


نوشته شدهدو شنبه 19 فروردين 1392برچسب:داستان های خانواده خرس ها(دوری از غریبه ها,,,قسمت دوم, توسط حسین-غزل

با سلام به همه شما بچه های گل ایران زمین

من هم این عید نوروز رو به همه شما عزیزان  تبریک می گم و آرزو

می کنم در کنار کانون گرم خانواده روزهایی پر از شادی و خوشی در انتظارتون باشه.

دوستدار شما...

bottle-elttob




نوشته شدهچهار شنبه 29 اسفند 1391برچسب:عید نوروز 1392 مبارک, توسط حسین-غزل

 

شنل قرمزي  

روزي روزگار ، دختر كوچكي در دهكده اي  نزديك جنگل زندگي مي كرد . دخترك هرگاه بيرون مي رفت يك شنل با كلاه قرمز به تن مي كرد ، براي همين مردم دهكده  او را شنل قرمزي صدا مي كردند .

 

يك روز صبح شنل قرمزي از مادرش خواست كه اگر ممكن است به او اجازه دهد تا به ديدن مادر بزرگش برود چون خيلي وقت بود كه آنها همديگر را نديده بودند . مادرش گفت : فكر خوبي است . سپس آنها يك سبد زيبا از خوراكي درست كردند تا شنل قرمزي آنرا براي مادر بزرگش ببرد 

 



ادامه مطلب...


نوشته شدهسه شنبه 8 اسفند 1391برچسب:شنل قرمزي , توسط حسین-غزل


روزي  كوچولويي تصميم گرفت با   اش به  پياده روي برود

او يك    و يك  را درون   اش گذاشت  

او  اش را بر سر كرد   

و   را درون  قرار  داد و بيرون رفت 

ناگهان تندي وزيد و اش را روي 

نوك  انداخت

يك كوچك زيبا كه اين اتفاق را ديد روي   پريد

و  او را با نوكش به زمين انداخت

و    كوچولو را      كرد

بعدبراي تشكر از كوچك كمي از خرده هاي   ريخت 

حالا ديگر   كوچك هم    بود  

 




نوشته شدهسه شنبه 8 اسفند 1391برچسب:پرنده مهربان, توسط حسین-غزل

روزي روزگاري مردماهيگيري و همسرش در كلبه اي نزديك دريا زندگي مي كردند . مرد ماهيگير هر روز صبح زود براي گرفتن ماهي به دريا مي رفت .

 

روزي از روزها كه با قلابش مشغول ماهيگيري بود  . قلابش به درون آب كشيده شد .

ماهيگير به سختي قلابش را بالا كشيد و يكدفعه ماهي عجيبي را در انتهاي قلاب ديد.

ماهي به ماهيگير گفت : لطفا اجازه بده من بروم زيرا كه من يك ماهي واقعي نيستم و يك پرنس سحرآميز هستم . 


 



ادامه مطلب...


نوشته شدهسه شنبه 8 اسفند 1391برچسب:مرد ماهیگیر و همسرش, توسط حسین-غزل

محمد،گل پیغمبران

 

حضرت محمد(ص)

محمد روح و جان است، گل پیغمبران است 

تمام علت خلق جهان است

از آن روزی که او آمد به دنیا

دگر روی زمین هم آسمان است

همه بوی خوش گلدسته ها از

شهادت بر محمد در اذان است

شکوفد هر کجا نام محمد

همان، خوشبوترین جای جهان است

بود جنت زخوبان جهان پر

محمد سرور اهل جنان است

صلواتش دعای مستجاب است

از این رو دائما ورد زبان است




نوشته شدهسه شنبه 17 بهمن 1391برچسب:محمد,گل پیغمبران(شعرهای کودکانه, توسط حسین-غزل

يك نفر مغازه بادكنك فروشي باز مي كنه ولي بعد از مدت كوتاهي ورشكست مي شود، چون بادكنكهايش را به شرط چاقو مي فروخت

 

 
 

يك نفر مي خواست يك ماهي را خفه كنه هي سر ماهي را زير آب مي كرد و در مي آورد



ادامه مطلب...


نوشته شدهشنبه 7 بهمن 1391برچسب:لطیفه های کودکانه) 8, توسط حسین-غزل

درخت مي كارم

 
     

 به دست خود درختي مي نشانم              به پايش جوي آبي مي كشانم

كمي تخم چمن بر روي خاكش                        براي يادگاري مي فشانم

 

 درختم كم كم آرد بر گ و باري                 بسازد بر سر خود شاخساري

چمن رويد در آنجا سبز و خرم                    شود زير درختم سبزه زاري

 

 

به تابستان كه گرما رو نمايد                  درختم چتر خود را مي گشايد

خنك مي سازد آنجا را ز سايه                      دل هر رهگذر را مي ربايد

 

به پايش خسته اي بي حال و بي تاب       ميان روز گرمي مي رود خواب

شود بيدار و گويد : اي كه اينجا                درختي كاشتي روح تو شاداب

 




نوشته شدهسه شنبه 26 دی 1391برچسب:درخت می کاریم, توسط حسین-غزل




نوشته شدهسه شنبه 26 دی 1391برچسب:حسنی بی دندون شده, توسط حسین-غزل

   

جوجه

 

 

 

تخم خود را شكستي

چگونه بيرون جستي

جوجه جوجه طلائي

نوكت سرخ و حنائي

 

نه پنجره ، نه در داشت

نه كسي ز من خبر داشت

گفتا جايم تنگ بود

ديوارش از سنگ بود

 

تخم خود را شكستم

اينگونه بيرون جستم

دادم به خود يك تكان

مثل رستم پهلوان

 

 




نوشته شدهسه شنبه 26 دی 1391برچسب:جوجه طلائي, توسط حسین-غزل

چراغ کرم خاکی
کرم شبتاب

 

کرم خاکی یک سال تلاش کرد تا یک خانه ی خیلی زیبا برای خودش درست کرد. خانه ی کرم خاکی همه چیز داشت. مبل کرمی، تختخواب کرمی، میز و صندلی و ... ،اما یک چیز مهم نداشت. خانه ی او تاریک بود و چراغ نداشت . کرم خاکی می دانست که چون خانه اش زیر خاک است نمی تواند برای خانه اش چراغ درست کند. هر چراغی که به خانه اش می برد خیلی زود خاموش می شد.

این مشکل، کرم خاکی را ناراحت کرده بود اما هیچ راه حلی هم برایش پیدا نمی کرد. به خاطر همین بیشتر شبها کنار در خانه اش می نشست تا زیر نور ماه زندگی کند. یک شب که کنار در  نشسته بود، از دور نوری را دید. کرم خاکی فکر کرد آن هم نور یک چراغ کوچک است .با خودش گفت چه فایده هر چراغی باشد به درد من نمی خورد . چون تا آن را به خانه ببرم زود خاموش می شود.



ادامه مطلب...


نوشته شدهدو شنبه 18 دی 1391برچسب:چراغ کرم خاکی, توسط حسین-غزل

توقع لاک‌پشتی

لاک‌پشت

 

یک روز خانواده ی لاک پشتها تصمیم گرفتند که به پیک نیک بروند. از آنجا که لاک پشت ها به صورت طبیعی در همه ی موارد یواش عمل می کنند، هفت سال طول کشید تا برای سفرشون آماده بشن! در نهایت خانواده ی لاک پشت خانه را برای پیدا کردن یک جای مناسب ترک کردند. در سال دوم سفرشان (بالاخره) پیداش کردند.

برای مدتی حدود شش ماه محوطه رو تمیز کردند، و سبد پیک نیک رو باز کردند، و مقدمات رو آماده کردند. بعد فهمیدند که نمک نیاوردند!

پیک نیک بدون نمک یک فاجعه خواهد بود، و همه آنها با این مورد موافق بودند. بعد از یک بحث طولانی،جوانترین لاک پشت برای آوردن نمک از خانه انتخاب شد.



ادامه مطلب...


نوشته شدهدو شنبه 18 دی 1391برچسب:توقع لاک‌پشتی , توسط حسین-غزل

با سلام به همه شما بچه های گل.در این پست سه نرم افزار آموزشی(تفریق،جمع و ضرب)رو برای دانلود گذاشتم که امیدوارم مفید باشه.

کار با این سه نرم افزار بسیار ساده است.بعد از نصب نرم افزار یک فایل آموزشی نیز در کنار فایل نصب شده قرار  می گیره که می توانید از آن استفاده کنید.

حجم فایل : 2.61mb

 

http://dc352.4shared.com/download/wELYNwX5/httpashoob3loxblogcom-jadvalez.rar?tsid=20121229-052453-9b218f5f




نوشته شدهشنبه 9 دی 1391برچسب:نرم افزار آموزشی(تفریق,جمع و ضرب), توسط حسین-غزل

موش تنها

 

موش ازشکاف دیوار سرک کشید تا ببیند این همه سروصدا برای چیست. مرد مزرعه دار تازه از شهر رسیده بود، او بسته ای با خود آورده بود و زنش با خوشحالی مشغول باز کردن بسته بود .

موش لب هایش را لیسید و با خود گفت :" کاش یک غذای حسابی باشد ".

اما همین که بسته را باز کردند ، از ترس تمام بدنش به لرزه افتاد ؛ چون صاحب مزرعه یک تله موش خریده بود .



ادامه مطلب...


نوشته شدهدو شنبه 4 دی 1391برچسب:تله موش(قصــه هــای کــودکــان, توسط حسین-غزل

قصه زیبای پلیس جنگل

  بگو و بخند

 

اردکها هر وقت دلشون می خواست می پریدند توی آب برکه ،و آب رو کثیف و گل آلود می کردند و به حق بقیه ی حیوونا که می خواستن آب بخورن اهمیت نمی دادن.

 

زرافه ی مغرور که به خاطر قد بلندش می تونست برگهای بالای درختارو بخوره ،بارها و بارها خونه ی پرنده هایی که روی شاخه های درختا بودند رو خراب می کرد و فرار می کرد.

 

روباه پیر، با کلک زدن چندین بار سر حیوونای بیچاره کلاه گذاشته بود و غذاهاشونو خورده بود.



ادامه مطلب...


نوشته شدهسه شنبه 28 آذر 1391برچسب:قصه زیبای پلیس جنگل, توسط حسین-غزل

 

شعر کودکانه,شعر برای کودکان,شعرهای کودکانه

کی بود کی بود؟

یه لوله ی دراز بود

تو اون پُر از گاز بود

یه روز بوشو شنیدم

ولی اونو ندیدم

گفتم مامان این کیه

بوی خطرناکیه!

مامان اومد شیر گاز و ببنده

دیدم داره می خنده

بو ها، نه از لوله، نه از شیر بود

فقط بوی پیاز داغ و سیر بود




نوشته شدهسه شنبه 28 آذر 1391برچسب:شعر کودکانه , توسط حسین-غزل

شعر کودکانه برای شب یلدا

شعر کودکانه برای شب یلدا

 

سی ام آذره و یک  شب زیبا

یه  شب بلند به اسم شب یلدا

شب شب نشینی و شادی و خنده

شبی که واسه ی همه خیلی بلنده

همه ی اهل خونه خوشحال و خندون

آجیل و شیرینی و میوه  فراوون

شب قصه گفتن و یاد قدیما

قصه ی لحاف کهنه ی ننه سرما

شب یلدا که سحر شد،فصل پاییز میره

جای پاییز رو زمستون می گیره

ننه سرما باز دوباره برمی گرده

کوله بارش رو پر از سوغاتی کرده
  




نوشته شدهسه شنبه 28 آذر 1391برچسب:شب یلدا(شعرهای کودکانه, توسط حسین-غزل

هارون الرشید که حوصله اش سر رفته بود، به بهلول گفت:«یک معما می گویم. می خواهم ببینم تو می توانی جوابش را بدهی یا نه.» بهلول گفت:«اگر جواب دادم، در عوضش چه کار می کنی؟» هارون گفت:«هزار دینار پاداش به تو می دهم. ولی اگر نتوانستی، تو را در رودخانه ی دجله می اندازم.» بهلول گفت:«من پول نمی خواهم. اگر جواب دادم، باید صد نفر از دوستانم که در زندان هستند، آزاد کنی و اگر نتوانستم، حاضرم در رود دجله غرقم کنی.»

معما : 



ادامه مطلب...


نوشته شدهسه شنبه 14 آذر 1391برچسب:هارون الرشید,بهلول و معما, توسط حسین-غزل

یکی بود یکی نبود، کیومرث در این سوی آسمان بود و اهریمن در آن سو. کیومرث روشنایی را با خودش می آورد و اهریمن تاریکی را.
روشنایی و تاریکی با هم جنگ داشتند. آدم ها در جهان روشنایی زندگی می کردند و دیوها در جهان تاریکی.
دیو ها مانند شب، سیاه بودند. بازوی قوی داشتند و چنگال دراز. این دیو دو شاخ داشت، آن دیو سه شاخ و بعضی دیو ها چهار شاخ داشتند.
اهریمن گفت: « من جهان را مانند شب تاریک می کنم! »
کیومرث گفت: « من جهان را مانند روز روشن می کنم. »
اهریمن به دیوها گفت: « باید آدم ها را نابود کنید تا جهان تاریک شود و شما صاحب همه ی دنیا شوید! »

صدای غرش دیوها در آسمان پیچید. تخته سنگ های بزرگ را به سینه گرفتند. هوهوهو کردند. بلند شدند، پرواز کردند و به بالای سر آدم ها آمدند.



ادامه مطلب...


نوشته شدهسه شنبه 14 آذر 1391برچسب:قصه کودکانه , توسط حسین-غزل

آن چیست که در هوا رود شعله او
سوختن و گریه بود پیشه او
از دور چو استخوان نماید تن او
خواهی که شود زنده بزن گردن او


ادامه مطلب...


نوشته شدهسه شنبه 14 آذر 1391برچسب:معما و چیستان(کودکانه, توسط حسین-غزل

شب شده است ، بچه ها بايد بخوابند ولي انگار اتفاقي افتاده و آنها يك كمي ترسيدند ، يعني چي شده ؟


ادامه مطلب...


نوشته شدهدو شنبه 6 آذر 1391برچسب:صدای عجیب(قصــه هــای کــودکــان, توسط حسین-غزل

پستونک آری یا خیر؟

 
 
بالاخره استفاده از پستونك خوب است یا بد؟ این سوال بسیاری از پدر و مادرهاست كه نمی‌دانند استفاده از پستونك برای كودكشان مضر است یا به او كمك می‌كند. متخصصان اعتقاد دارند تصمیم گرفتن درباره استفاده از پستونك فقط و فقط به پدر و مادر كودك بستگی دارد. اما آنها به پدر و مادرها هشدار می‌دهند در صورت استفاده، مزایا و معایبش را بدانند و با راه‌های ترك این عادت نیز آشنا شوند.

 



ادامه مطلب...


نوشته شدهدو شنبه 6 آذر 1391برچسب:پستونک آری یا خیر؟, توسط حسین-غزل

 

 
مراحل رشد نوزاد  تا دو ماهگي

 

در پایان دو ماهگی، نوزاد شما به بسیاری از چیزهای پیرامونش علاقه‌مند می‌شود و كنترل بیشتری روی اندامش دارد. حدود شش هفتگی كم‌كم به شما لبخند می‌زند و در همین هفته‌ها شخصیتش شروع به درخشش می‌كند.

 كنترل سر

 

 
در همين هفته‌ها شخصيتش شروع به درخشش مي‌كند.


ادامه مطلب...


نوشته شدهدو شنبه 6 آذر 1391برچسب:مراحل رشد نوزاد تا دو ماهگي, توسط حسین-غزل

 

فصل زمستان,شعر زمستان,عکس زمستان

  

بــــاز آمــده زمــســــتان              اين فصــل سردِ سرسخت

زنـــــبـورك بيــــــچــــاره               يـــخ زد روي بـــند رخــــت

 

گنجشـــك بــرخود لرزيـد              تــا ننـــه ســرمــا را ديــــد

دســت سرد زمــسـتـان              تــــمــــام گلـــها را چید

 

بــــاغ از تـــرس زمستان              چشمان سبـزش را بست

بـــرفِ  ســرد زمـــستان            روي چشمانــش نشست

 

از سوز و ســــرماي برف              گنجشــــك و بـاغ خوابيدند

در خـــوابِ چشمــانشان            هردو بـــهــــار را ديـــــدند




نوشته شدهدو شنبه 29 آبان 1391برچسب:بــــاز آمــده زمــســــتان (شعر کودکانه), توسط حسین-غزل



گردنبندی برای دخترک (شعر کودکانه)
 

 

 

قصه,شعر کودکانه

 

پیامبر مهربان

توخانه ی تمیزش

 

نشسته بود حرف می زد

با دوستان عزیزش

 

دخترک قشنگی

 

نشسته بود همان جا

 

 

بازی می کرد، می خندید

 

نگاه می کرد به آنها


 

پیامبر از جیب خود

 

گردن بندی در آورد

 

 

با مهربانی، آن وقت

 

دخترک را صدا کرد

 

 

با شادمانی آن را

 

گردن دختر انداخت

 

 

صورت ناز دختر

 

شکفته شد، گل انداخت

 

 

 




نوشته شدهدو شنبه 29 آبان 1391برچسب:گردنبندی برای دخترک (شعر کودکانه) , توسط حسین-غزل

کتاب های الکترونیکی ورق زن تدریس را برای دانش آموزان جذاب نموده و موجب می شود ارائه مطالب درسی توسط معلم با سرعت و دقت بالایی صورت بگیرد.

کتاب الکترونیکی فارسی بخوانیم سوم ابتدایی

لینک دانلود:  http://www.azinboard.com/request.php?41

کتاب الکترونیکی اجتماعی سوم ابتدایی

لینک دانلود: http://www.azinboard.com/request.php?42

کتاب الکترونیکی هدیه های آسمانی سوم ابتدایی

لینک دانلود: http://www.azinboard.com/request.php?43

کتاب کار الکترونیکی هدیه های آسمانی سوم ابتدایی 

لینک دانلود: http://www.azinboard.com/request.php?44

کتاب الکترونیکی هدیه های آسمانی سوم ابتدایی ویژه اهل سنت

لینک دانلود: http://www.azinboard.com/request.php?45

کتاب الکترونیکی علوم سوم ابتدایی

 لینک دانلود: http://www.azinboard.com/request.php?46

کتاب الکترونیکی آموزش قرآن سوم ابتدایی

 لینک دانلود: http://www.azinboard.com/request.php?47

کتاب الکترونیکی ریاضی سوم ابتدایی

لینک دانلود: http://www.azinboard.com/request.php?48

کتاب الکترونیکی فارسی بنویسیم سوم ابتدایی

لینک دانلود: http://www.azinboard.com/request.php?99

کتاب الکترونیکی هدیه های آسمانی ویژه اقلیت های دینی

لینک دانلود: http://www.azinboard.com/request.php?190

منبع : تیم فنی شرکت آذین برد




نوشته شدهدو شنبه 22 آبان 1391برچسب:کتاب های الکترونیک ورق زن سال سوم دبستان, توسط حسین-غزل

معلم: آخرين دنداني كه در مي آيد چه دنداني است؟

شاگرد: دندان مصنوعي است!

 

 
 

آقاي گاو به نقاش : زبانم لال ، چرا منو شبيه گاو كشيدي؟!

 
 

 يك روز كبريتي سرش را مي خاراند، آتش مي گيرد



ادامه مطلب...


نوشته شدهسه شنبه 16 آبان 1391برچسب:لطیفه های کودکانه)7, توسط حسین-غزل

گردش لاك پشت ها 
 
يكي بود يكي نبود . خانم لاك پشت و آقا لاك پشت تصميم گرفتند كه همراه پسرشان به گردش بروند . آنها  بيشه اي كه كمي دورتر از خانه اشان بود را انتخاب كردند .
وسايلشان را جمع كردند و به راه افتادند و بعد از يك هفته به آن بيشه قشنگ رسيدند .
  



ادامه مطلب...


نوشته شدهسه شنبه 2 آبان 1391برچسب:گردش لاك پشت ها , توسط حسین-غزل

 

 

 

 

روزگاری زن و مردی زندگی می کردند که فرزندی نداشتند . بالاخره آرزوی آنها به حقیقت پیوست. آنها منتظر ورود کوچولویی به خانه اشان بودند.

پشت خانه آنها پنجره ای قرار داشت که به یک باغ زیبا و بزرگ باز می شد . باغ پر از گلهای زیبا و درختهای میوه بود . این باغ متعلق به یک جادگرو بدجنس بود و هیچ کس جرات نمی کرد به داخل باغ برود



ادامه مطلب...


نوشته شدهسه شنبه 2 آبان 1391برچسب:راپونزل و موهاي جادويي, توسط حسین-غزل

خرسی بنام وولستن کرافت 
 
نه خیلی دور و نه خیلی وقت پیش، یک خرس بزرگ و زیبا روی یکی از قفسه های فروشگاه نشسته بود و منتظر بود تا کسی او را بخرد و به خانه ببرد
اسم او وولستن کرافت بود اون یک خرس معمولی نبود . موهای تنش رنگ خاکستری تیره و روشن بود و رنگ عسلی نوک بینی و گوشها و پاهایش بسیار جذاب بود
وولستن کرافت با آن جلیقه قهو ه ای و پاپیون طلایی اش بسیار زیبا بود
روی اتیکتی که به  پاپیونش نصب بود اسمش را با خط پررنگ نوشته بودند   ول ستن کرافت
    
او قبل از کریسمس به این فروشگاه آمده بود زمانیکه درخت بزرگ و زیبای کریسمس در ویترین مغازه بود همه جا با چراغهای رنگی کوچک تزئین شده بود نوارهای رنگی مخصوص کریسمس و نور چراغهای همه چیز را زیبا کرده بود و موسیقی روزهای تعطیل نواخته می شد .او از این نورها و صداها لذت می برد .



ادامه مطلب...


نوشته شدهسه شنبه 2 آبان 1391برچسب:, توسط حسین-غزل

بانی خرگوشه و فیلم ترسناک 

 

وقتیکه صدای بسته شدن در پارکینگ به گوش رسید بانی خرگوشه گفت : همه چیز روبراه است
 . بیائید به طبقه پایین برویم و تلویزیون را روشن کنیم . می توانیم یک نوار ویدیویی نگاه کنیم .
بهترین دوست بانی خرگوشه که یک پنگوئن حوله ای کوچک آبی بود از او پرسید . خوب چه نوع فیلمی را می خواهید ببینید .


ادامه مطلب...


نوشته شدهسه شنبه 2 آبان 1391برچسب:بانی خرگوشه و فیلم ترسناک, توسط حسین-غزل

معما های جالب وخنده دار

معما

 

1- اگر اسکلت از بالاي ديوار به پائين بپرد چه مي شود ؟

 

 

2- ژاپني ها به گوساله چه مي گويند ؟

 

 

3- فرق بين عينک و تفنگ چيست ؟



ادامه مطلب...


نوشته شدهسه شنبه 25 مهر 1391برچسب:معما های جالب وخنده دار, توسط حسین-غزل

چگونه تخيل كودك خود را پرورش دهيم؟

چگونه تخيل كودك خود را پرورش دهيم؟ 

 

مغز در حال رشد كودك شما:

 

مغز كودك شما در زمان تولد، حدودا صد ميليارد سلول داشت. اين مطلب به خودي خود شگفت انگيز و جالب توجه است، اما آنچه در مغز او در اين دوران اتفاق مي افتد، شگفت انگيزتر است.

 

هر كدام از آن سلولها در حال ارسال و دريافت سيگنالهاي الكتريكي است و همچنين اين سلولها با يكديگر پيوندهايي ايجاد مي كنند كه با تكرار و تمرين، نهايتا منجر به تشكيل شبكه هايي از سلولهاي عصبي خواهد شد.



ادامه مطلب...


نوشته شدهسه شنبه 25 مهر 1391برچسب:چگونه تخيل كودك خود را پرورش دهيم؟, توسط حسین-غزل

نقش آموزش و تجربه در خلاقیت كودكان
 

نقش آموزش و تجربه در خلاقیت كودكان

 

در میان توانایی های مختلف انسان بدون تردید خلاقیت سازنده ترین و بنیادی ترین آنهاست. دستیابی به قانون مندی هایی كه به شناخت و تغییر جهان منجر شده بدون استفاده از نیروی خلاق انسان ها امكان پذیر نبوده است.

 



ادامه مطلب...


نوشته شدهسه شنبه 25 مهر 1391برچسب:نقش آموزش و تجربه در خلاقیت كودكان , توسط حسین-غزل



شعر کودکانه حیوونای رنگارنگ

 

 

شعر کودکانه,شعر کودکانه حیوونای رنگارنگ,شعر حیوونای رنگارنگ

 

 

 

حیوونای رنگارنگ


 

حیوونا خیلی هستن

وحشی واهلی هستن


گاو، بچه اش گوساله

بز، بچه اش بزغاله


گوسفند و میش و بره

می چرند توی دره


اسب و شتر تو صحرا

بار می برند به هرجا


روباه وشیر و پلنگ

حیوونای رنگارنگ


تو دشت وکوه و بیشه

پیدا می شه همیشه




نوشته شدهدو شنبه 24 مهر 1391برچسب:شعر کودکانه حیوونای رنگارنگ( شعرهای کودکانه, توسط حسین-غزل



شعر کودکانه خورشید خانم

شعر کودکانه خورشید خانم,شعر کودکانه,شعر برای کودکان

 

خورشید خانم

 

از پشت کوه دوباره

خورشید خانوم در اومد

 

 با کفشای طلا و

پیرهنی از زر اومد

 

 آهسته تو آسمون

چرخی زد و هی خندید

 

 ستاره ها رو آروم

از توی آسمون چید

 

 با دستای قشنگش

ابرا رو جابه جا کرد

 

 از اون بالا با شادی

به آدما نیگا کرد

 

 دامنشو تکون داد

رو خونه ها نور پاشید

 

 آدمها خوشحال شدن

خورشید بااونها خندید...

 




نوشته شدهدو شنبه 24 مهر 1391برچسب:شعر کودکانه خورشید خانم(شعرهای کودکانه, توسط حسین-غزل

کفشهای دایی فرهاد

کفشهای دایی فرهاد

 

 پیمان و پرستو دوتا خواهر و برادر کوچولو بودند که هنوز به مدرسه نمی رفتند.روزها توی خانه با هم بازی می کردند و سر و صدایشان همه جای خانه را پر می کرد.مادرشان مرتب می گفت:بچه ها یواش تر!چرا اینقدر سر و صدا می کنید؟سرم رفت...اما گوش پیمان و پرستو به این حرفها بدهکار نبود.



ادامه مطلب...


نوشته شدهیک شنبه 16 مهر 1391برچسب:کفشهای دایی فرهاد (قصــه هــای کــودکــان, توسط حسین-غزل

کوچولو و باباش

کوچولو و بابا

 

هر شب، وقتی کوچولو می خواست بخوابه مامان براش قصه می گفت. کوچولو عاشق قصه های مامان بود .آخه مامان همیشه یه قصه تازه بلد بود.

اما یه شب مامان، خونه نبود و وقت خواب کوچولو شده بود. حالا کوچولو منتظر بود باباش براش قصه بگه .ولی بابا با تعجب گفت من  که قصه بلد نیستم کوچولو.

کوچولو دلش سوخت و نزدیک بود اشکاش بریزه . بابا گفت : ای بابا شوخی کردم الان یه قصه خوشگل برات می گم . کوچولو خندید و لباش خوشگل شد.



ادامه مطلب...


نوشته شدهیک شنبه 16 مهر 1391برچسب:کوچولو و باباش(قصــه هــای کــودکــان, توسط حسین-غزل

صندوق کوچولوی عجیب

صندوق صدقات

 

مامان هر وقت صبح از خواب بیدار می شد زودی می رفت سراغ صندوقی که کنار در خونه بود و داخلش پول می انداخت. همیشه با خودم فکر می کردم مامان چی می خواد بخره که انقدر توی صندوق پول می اندازه.



ادامه مطلب...


نوشته شدهپنج شنبه 13 مهر 1391برچسب:صندوق کوچولوی عجیب (قصــه هــای کــودکــان, توسط حسین-غزل
.: Weblog Themes By www.NazTarin.com :.