کودکانه

درخت مي كارم

 
     

 به دست خود درختي مي نشانم              به پايش جوي آبي مي كشانم

كمي تخم چمن بر روي خاكش                        براي يادگاري مي فشانم

 

 درختم كم كم آرد بر گ و باري                 بسازد بر سر خود شاخساري

چمن رويد در آنجا سبز و خرم                    شود زير درختم سبزه زاري

 

 

به تابستان كه گرما رو نمايد                  درختم چتر خود را مي گشايد

خنك مي سازد آنجا را ز سايه                      دل هر رهگذر را مي ربايد

 

به پايش خسته اي بي حال و بي تاب       ميان روز گرمي مي رود خواب

شود بيدار و گويد : اي كه اينجا                درختي كاشتي روح تو شاداب

 




نوشته شدهسه شنبه 26 دی 1391برچسب:درخت می کاریم, توسط حسین-غزل




نوشته شدهسه شنبه 26 دی 1391برچسب:حسنی بی دندون شده, توسط حسین-غزل

   

جوجه

 

 

 

تخم خود را شكستي

چگونه بيرون جستي

جوجه جوجه طلائي

نوكت سرخ و حنائي

 

نه پنجره ، نه در داشت

نه كسي ز من خبر داشت

گفتا جايم تنگ بود

ديوارش از سنگ بود

 

تخم خود را شكستم

اينگونه بيرون جستم

دادم به خود يك تكان

مثل رستم پهلوان

 

 




نوشته شدهسه شنبه 26 دی 1391برچسب:جوجه طلائي, توسط حسین-غزل

چراغ کرم خاکی
کرم شبتاب

 

کرم خاکی یک سال تلاش کرد تا یک خانه ی خیلی زیبا برای خودش درست کرد. خانه ی کرم خاکی همه چیز داشت. مبل کرمی، تختخواب کرمی، میز و صندلی و ... ،اما یک چیز مهم نداشت. خانه ی او تاریک بود و چراغ نداشت . کرم خاکی می دانست که چون خانه اش زیر خاک است نمی تواند برای خانه اش چراغ درست کند. هر چراغی که به خانه اش می برد خیلی زود خاموش می شد.

این مشکل، کرم خاکی را ناراحت کرده بود اما هیچ راه حلی هم برایش پیدا نمی کرد. به خاطر همین بیشتر شبها کنار در خانه اش می نشست تا زیر نور ماه زندگی کند. یک شب که کنار در  نشسته بود، از دور نوری را دید. کرم خاکی فکر کرد آن هم نور یک چراغ کوچک است .با خودش گفت چه فایده هر چراغی باشد به درد من نمی خورد . چون تا آن را به خانه ببرم زود خاموش می شود.



ادامه مطلب...


نوشته شدهدو شنبه 18 دی 1391برچسب:چراغ کرم خاکی, توسط حسین-غزل

توقع لاک‌پشتی

لاک‌پشت

 

یک روز خانواده ی لاک پشتها تصمیم گرفتند که به پیک نیک بروند. از آنجا که لاک پشت ها به صورت طبیعی در همه ی موارد یواش عمل می کنند، هفت سال طول کشید تا برای سفرشون آماده بشن! در نهایت خانواده ی لاک پشت خانه را برای پیدا کردن یک جای مناسب ترک کردند. در سال دوم سفرشان (بالاخره) پیداش کردند.

برای مدتی حدود شش ماه محوطه رو تمیز کردند، و سبد پیک نیک رو باز کردند، و مقدمات رو آماده کردند. بعد فهمیدند که نمک نیاوردند!

پیک نیک بدون نمک یک فاجعه خواهد بود، و همه آنها با این مورد موافق بودند. بعد از یک بحث طولانی،جوانترین لاک پشت برای آوردن نمک از خانه انتخاب شد.



ادامه مطلب...


نوشته شدهدو شنبه 18 دی 1391برچسب:توقع لاک‌پشتی , توسط حسین-غزل

با سلام به همه شما بچه های گل.در این پست سه نرم افزار آموزشی(تفریق،جمع و ضرب)رو برای دانلود گذاشتم که امیدوارم مفید باشه.

کار با این سه نرم افزار بسیار ساده است.بعد از نصب نرم افزار یک فایل آموزشی نیز در کنار فایل نصب شده قرار  می گیره که می توانید از آن استفاده کنید.

حجم فایل : 2.61mb

 

http://dc352.4shared.com/download/wELYNwX5/httpashoob3loxblogcom-jadvalez.rar?tsid=20121229-052453-9b218f5f




نوشته شدهشنبه 9 دی 1391برچسب:نرم افزار آموزشی(تفریق,جمع و ضرب), توسط حسین-غزل

موش تنها

 

موش ازشکاف دیوار سرک کشید تا ببیند این همه سروصدا برای چیست. مرد مزرعه دار تازه از شهر رسیده بود، او بسته ای با خود آورده بود و زنش با خوشحالی مشغول باز کردن بسته بود .

موش لب هایش را لیسید و با خود گفت :" کاش یک غذای حسابی باشد ".

اما همین که بسته را باز کردند ، از ترس تمام بدنش به لرزه افتاد ؛ چون صاحب مزرعه یک تله موش خریده بود .



ادامه مطلب...


نوشته شدهدو شنبه 4 دی 1391برچسب:تله موش(قصــه هــای کــودکــان, توسط حسین-غزل
.: Weblog Themes By www.NazTarin.com :.