کودکانه

دیگر وبلاگ این نویسنده  http://ashoob1.loxblog.com/


,,,,,,,,,,,,,,,,.

 




نوشته شدهپنج شنبه 16 شهريور 1398برچسب:با سلام,,,, توسط حسین-غزل

 


داستان های خانواده خرس ها(دوری از غریبه ها...قسمت اول

 



ادامه مطلب...


نوشته شدهشنبه 31 فروردين 1392برچسب:داستان های خانواده خرس ها(دوری از غریبه ها,,,قسمت اول, توسط حسین-غزل


داستان های خانواده خرس ها(دوری از غریبه ها...قسمت دوم

 



ادامه مطلب...


نوشته شدهدو شنبه 19 فروردين 1392برچسب:داستان های خانواده خرس ها(دوری از غریبه ها,,,قسمت دوم, توسط حسین-غزل

با سلام به همه شما بچه های گل ایران زمین

من هم این عید نوروز رو به همه شما عزیزان  تبریک می گم و آرزو

می کنم در کنار کانون گرم خانواده روزهایی پر از شادی و خوشی در انتظارتون باشه.

دوستدار شما...

bottle-elttob




نوشته شدهچهار شنبه 29 اسفند 1391برچسب:عید نوروز 1392 مبارک, توسط حسین-غزل

 

شنل قرمزي  

روزي روزگار ، دختر كوچكي در دهكده اي  نزديك جنگل زندگي مي كرد . دخترك هرگاه بيرون مي رفت يك شنل با كلاه قرمز به تن مي كرد ، براي همين مردم دهكده  او را شنل قرمزي صدا مي كردند .

 

يك روز صبح شنل قرمزي از مادرش خواست كه اگر ممكن است به او اجازه دهد تا به ديدن مادر بزرگش برود چون خيلي وقت بود كه آنها همديگر را نديده بودند . مادرش گفت : فكر خوبي است . سپس آنها يك سبد زيبا از خوراكي درست كردند تا شنل قرمزي آنرا براي مادر بزرگش ببرد 

 



ادامه مطلب...


نوشته شدهسه شنبه 8 اسفند 1391برچسب:شنل قرمزي , توسط حسین-غزل


روزي  كوچولويي تصميم گرفت با   اش به  پياده روي برود

او يك    و يك  را درون   اش گذاشت  

او  اش را بر سر كرد   

و   را درون  قرار  داد و بيرون رفت 

ناگهان تندي وزيد و اش را روي 

نوك  انداخت

يك كوچك زيبا كه اين اتفاق را ديد روي   پريد

و  او را با نوكش به زمين انداخت

و    كوچولو را      كرد

بعدبراي تشكر از كوچك كمي از خرده هاي   ريخت 

حالا ديگر   كوچك هم    بود  

 




نوشته شدهسه شنبه 8 اسفند 1391برچسب:پرنده مهربان, توسط حسین-غزل

روزي روزگاري مردماهيگيري و همسرش در كلبه اي نزديك دريا زندگي مي كردند . مرد ماهيگير هر روز صبح زود براي گرفتن ماهي به دريا مي رفت .

 

روزي از روزها كه با قلابش مشغول ماهيگيري بود  . قلابش به درون آب كشيده شد .

ماهيگير به سختي قلابش را بالا كشيد و يكدفعه ماهي عجيبي را در انتهاي قلاب ديد.

ماهي به ماهيگير گفت : لطفا اجازه بده من بروم زيرا كه من يك ماهي واقعي نيستم و يك پرنس سحرآميز هستم . 


 



ادامه مطلب...


نوشته شدهسه شنبه 8 اسفند 1391برچسب:مرد ماهیگیر و همسرش, توسط حسین-غزل

محمد،گل پیغمبران

 

حضرت محمد(ص)

محمد روح و جان است، گل پیغمبران است 

تمام علت خلق جهان است

از آن روزی که او آمد به دنیا

دگر روی زمین هم آسمان است

همه بوی خوش گلدسته ها از

شهادت بر محمد در اذان است

شکوفد هر کجا نام محمد

همان، خوشبوترین جای جهان است

بود جنت زخوبان جهان پر

محمد سرور اهل جنان است

صلواتش دعای مستجاب است

از این رو دائما ورد زبان است




نوشته شدهسه شنبه 17 بهمن 1391برچسب:محمد,گل پیغمبران(شعرهای کودکانه, توسط حسین-غزل

يك نفر مغازه بادكنك فروشي باز مي كنه ولي بعد از مدت كوتاهي ورشكست مي شود، چون بادكنكهايش را به شرط چاقو مي فروخت

 

 
 

يك نفر مي خواست يك ماهي را خفه كنه هي سر ماهي را زير آب مي كرد و در مي آورد



ادامه مطلب...


نوشته شدهشنبه 7 بهمن 1391برچسب:لطیفه های کودکانه) 8, توسط حسین-غزل

درخت مي كارم

 
     

 به دست خود درختي مي نشانم              به پايش جوي آبي مي كشانم

كمي تخم چمن بر روي خاكش                        براي يادگاري مي فشانم

 

 درختم كم كم آرد بر گ و باري                 بسازد بر سر خود شاخساري

چمن رويد در آنجا سبز و خرم                    شود زير درختم سبزه زاري

 

 

به تابستان كه گرما رو نمايد                  درختم چتر خود را مي گشايد

خنك مي سازد آنجا را ز سايه                      دل هر رهگذر را مي ربايد

 

به پايش خسته اي بي حال و بي تاب       ميان روز گرمي مي رود خواب

شود بيدار و گويد : اي كه اينجا                درختي كاشتي روح تو شاداب

 




نوشته شدهسه شنبه 26 دی 1391برچسب:درخت می کاریم, توسط حسین-غزل
.: Weblog Themes By www.NazTarin.com :.